در هیجان پساتحریم بحران آب را هم دریابید ...
این مطلب در روزنامه "آوای خراسان جنوبی" در تارخ 29 تیرماه 1394 (اینجا و نیز اینجا) به چاپ رسیده است.
موضوع هسته ای ایران با تمام فراز و فرودهایش و با تلاش و درایت فراوان تیم مذاکره کننده و نیز آنان که در پشت پرده از این مذاکرات حمایت میکردند، به سر منزل مقصود رسید. اینکه منزل این توافق خوب است یا بد، نه در تخصص نگارنده میباشد و نه موضوع این نوشتار. در اندک روزهای پس از توافق، بسیار گفتهاند و نوشتهاند اندر باب فواید این توافق و دورانی که آن را اصطلاحاً «پسا تحریم» یا «پساتوافق» می نامند. نگارنده امیدوار است دولت با برنامه ای حساب شده و با در نظر گرفتن تمام جوانب و مشکلات و مسائل موجود و نیز حد توان و قدرت خود در کنترل امور، از این فرصت پیش آمده که باعث خوشحالی و شادمانی و هیجان مردم ایران شده است، استفاده نموده و زمینه را برای تداوم خوشحالی و هیجان منطقی و واقعی مردمان ایران زمین فراهم نماید.
حال که موضوع هسته ای به پایان خود نزدیک میشود، انتظار میرود که دولتمردان به سمت حل مشکلات اساسی و بنیادی مملکت که اهمیت آنها از موضوع هسته ای اگر بیشتر نباشد مطمئناً کمتر نیست، بپردازند. بحرانهایی که متأسفانه این روزها به کلی تحت تاثیر فضای مذاکرات هسته ای قرار داشت و آن طور که باید صدایشان به گوش آنان که باید میرسید نرسید. بحرانهایی که صد افسوس، علیرغم شدت هنوز خواب غفلت را از چشم مسولان نربوده است. تداوم خشکسالی و به تبع آن مهاجرت روستاییان که خود عواقب دراز مدت جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت، تلخی صحنههایی که روستاییان بیش از 450 روستای خراسان جنوبی را چشم انتظار تانکرهای آب رسان می بینی تا شاید جرعه ای آب برای نوشیدن به دست آورند، گوشهای از این بحران هاست که گویا از بس به آن عادت کرده ایم، دیگر بحرانی تلقی نمی گردند. اگر واقعاً به دنبال خوشحالی واقعی و تعبیر شیرین این توافق هستید بد نیست، اندکی آرام و بدور از هیاهوی تبلیغاتی فکری به حال این مردمان کنید. دریاچه ارومیه را خوب به یاد داریم. هم زمان زیباییاش را و هم زمانی که در کنار بسیاری از دریاچه ها و تالاب های کشور به عنوان نماد بد مدیریتی در منابع آب، ما را به جهانیان معرفی نمود. آنجا اگر پدیده گردوغبارهای نمکی و رسیدن آنها به شهرهای مجاور و نیز تهران شما را به تحرک واداشت تا اقدامی کنید(البته هر چند تاکنون آنجا هم میزان هیاهو بیش از اقدامهای عملی بوده است)، اینجا انسانهایی هستند که باید ترک دیار کنند و چون غباری خسته همراه با توفان خشکسالی به مناطق و شهرهای مجاور و گاهی فرسنگ های آن طرف تر با فرهنگی کاملاً متفاوت و فضایی کاملاً غریب کوچ اجباری نمایند. مطمئن باشید حل عواقب و کوچ های اجباری این مردمان، حتی اگر قادر به حل بحران گردوغبار باشید، به این آسانی میسر نخواهد بود چرا که آنجا با گردو غبار سروکار دارید با پیده هایی کاملاً قابل شناخت و اینجا با انسانهایی که حداقل تاکنون نشان دادهاید که آنها را خوب نشناخته اید. و فراوانند از این دست مسائل (که باید آنها را مصائب نامید) که همه زاییده بحران و کمبود آن و یا به عبارت بهتر نبود آب در خراسان جنوبی هستند که این مجال فرصت مناسبی برای پرداختن به آنها نمی باشد و خود یادداشت جداگانه ای را می طلبد.
شاید حداقل انتظاری که میتوان داشت این است که اکنون که با آزاد سازی داراییهای بلوکه شده ایران، دارایی قابل توجهی (با در نظر گرفتن تمام اختلافهای موجود در مبلغ آن) قرار است به داشته های دولت اضافه گردد، به جای صرف آن در اقدامهای عجولانه و صرفا تحت تأثیر فضای جامعه، با تأمل به فکر سرمایهگذاری منطقی در خصوص بحران آب که اکنون در کشورمان مادر تمام بحرانهای دیگر می باشد، باشیم. بیایید اندکی هم به فکر مناطقی باشیم که نه صدای بی آبی آنها به جایی رسیده و نه کسی گویا قصد شنیدن صدایشان را دارد. باور کنید ایران فقط دریاچه ارومیه و یا زاینده رود و یا کارون نیست. یقیناً این حوزه ها به شدت با مشکل آب دست و پنجه نرم می کنند، اما مناطق شرق کشور هم همان حداقل داشته های آبی سالهای قبلشان را اکنون ندارند و نیازمند یک سرمایهگذاری درازمدت و قابل توجه در این زمینه هستند. به امید آنکه حل بحران هسته ای سرمنشا تحولات اساسی در حل سایر بحرانهای سرزمین عزیزمان که این روزها تحت تاثیر بحران های بزرگ و بسیار بزرگ (بحرانهایی که روزگاری ریزو درشت بودند) حال خوشی ندارد، باشد.
علی عباسی
25 تیرماه 1394
دلفت- هلند