از حرف تا عمل، از درد تا درمان: در حل بحران بی آبی کجاییم اکنون؟!
موضوع کم آبی و خشکسالی این روزها آنقدر تکرار شده است که گویی داریم کم کم به آن عادت می کنیم و هر روز حساسیت نسبت به آن کمتر و کمتر می شود. زمانی آن را بحران مینامیم و مدتی بعد در چشم به هم زدنی آن را یک پدیده طبیعی اعلام می کنیم. باید قبول کنیم که خراسان جنوبی (و به طور کلیتر مناطق شرقی ایران و واقعبینانه تر کل ایران) به شدت درگیر کم آبی و خشکسالی هستند. حال چه بخواهیم عنوان آن را بحران بگذاریم و یا آن را یک پدیده طبیعی بدانیم. این پدیده را هر چه بنامیم امروز جزئی از زندگی ماست و باید با آن کنار بیاییم. نکته مهم این است که تاکنون فقط حرف زده ایم و فقط حرف. دلایل و عوامل عدم وجود عزم جدی برای اقدام عملی در راستای حل بحران کم آبی ( و یا بی آبی) را شاید بتوان در چند محور خلاصه نمود:
۱- بحران کم آبی (خشکسالی) پدیده بسیار پیچیدهای است که عوامل ایجادکننده و یا تشدیدکننده آن دامنه بسیار وسیعی از مسایل فرهنگی و اجتماعی، رشد جمعیت، افزایش سطح رفاه عمومی و بهداشت، عوامل اقلیمی، سیاستهای حکومتی، توسعه کشاورزی، تمرکز بر امنیت غذایی با هدف خودکفایی، مسائل سیاسی، ضعفهای شدید در بحث مدیریت منطقی و پایدار منابع آبی موجود، عدم وجود سیستم جامع حکمرانی آب، عوامل هیدرولوژیکی و بسیاری موارد دیگر را شامل میگردد که شناسایی همه این عوامل خود بر پیچیدگی موضوع می افزاید. شکی نیست که علم و دانش مورد نیاز برای شناخت اکثریت این عوامل در داخل کشور وجود دارد اما مساله یافتن حقله های واسط بین دانش موجود با رفع و حل بحران کم آبی و بی آبی می باشد.
۲- برای انجام هرگونه اقدام عملی در راستای حل بحران کم آبی و بی آبی، نخستین گام شناسایی دقیق علت و عوامل بوجود آورنده آن میباشد که همانگونه که ذکر شد هنوز به نتیجه بندی جامع وکاملی در خصوص علل وعوامل ایجاد این بحران نرسیده ایم. زمانی کشاورزی و کشاورز را مسبب بحران آب می دانیم. زمانی تغییر اقلیم را و زمانی دیگر سد وسدسازی را. همه این عوامل به نوعی و به سهم خود در ایجاد این بحران ها نقش داشته و دارند ولی میزان سهم آنها و انتخاب اولویت ها با توجه به شرایط اضطراری که در آن قرار داریم کمک بسیار بزرگی در راستای حل بحران خواهد نمود. به عنوان نمونه میتوان بحث فرهنگ را مطرح کرد. شکی نیست که ما در بحث آب چه در مصارف شهری و چه در صنعت و یا چه در کشاورزی، فرهنگ استفاده از آب را نداریم. تغییر و یا بهبود فرهنگ مصرف آب که مفهوم بسیار گسترده ای است و در این نوشتار نمی گنجد، نیاز به سالیان سال زمان دارد که شاید در شرایط کنونی اقداماتی که در کوتاه مدت به نتیجه برسند انتخابی معقول تر باشند. البته، این به معنی کنار گذاشتن اقدامات دراز مدت نمی باشد و باید در کنار کارهای زودبازده سیاست گذاریهایی برای برنامههای دراز مدت هم وجود داشته باشد.
۳- عدم هماهنگی و همکاری و در بسیاری موارد موازی کاری سازمانها و ارگانهای مرتبط با بحث آب نه تنها کمکی در راستای شناخت عوامل بحران و اتخاذ راهکار درست برای حل آن نمیکند بلکه باعث ایجاد موانع و مشکلات خودساخته در این مسیر شده است. به همین دلیل همه توپ را در زمین سایر ارگانها (و نه حریفان!) میاندازند و تلاش میکنند تا با فرافکنی خود را تبرئه کنند. شاید اگر همت و عزم جدی در راستای شعار انتخابی مقام معظم رهبری برای سال ۱۳۹۴ (دولت وملت: همدلی و همزبانی) وجود داشته باشد، بتوان به شناخت و راهکار مناسبی در این راستا رسید.
۴- از آنجا که هنوز مجموعه دلایل و عوامل اصلی و تاثیرگذار در وقوع کم آبی و بحران آب به درستی مشخص نشده است، لذا دور از انتظار نیست که تلاشهای انجام شده در راستای آن هم نتیجه مطلوب را نداشته باشد. تلاش برای انجام کارهای صرفاً بزرگ و ماورایی که عنوان «ترین» را هم یدک بکشد به نوعی آمیخته با اخلاق مدیریتی و مهندسی ما شده است. شاید لازم باشد تا با تغییر دیدگاه بر روی روشهای سادهتر و به اصطلاح با تکنولوژی پایینتر تمرکز داشته باشیم. به عنوان نمونه میتوان طر ح هایی ازقبیل سیستمهای جمع آوری و استحصال آب باران ( در مناطقی که امکان ایجاد آن باشد) را که دارای تکنولوژی بسیار سادهای میباشد را با سیستمهای دارای تکنولوژی بالا مانند شیرین سازی آب دریا و انتقال آن مقایسه نمود. جنبه مثبت این قضیه هم وجود تجربههای موفق جهانی در این خصوص می باشد. تلاشهای موفق برای فائق آمدن بر بحران ۱۳ ساله خشکسالی (منتهی به سال ۲۰۰۹ میلادی) در ملبورن استرالیا با همین روش ساده که حتی به عقیده بسیاری از متخصصان آب آمریکا میتواند برای حل بحران خشکسالی کالیفرنیای آمریکا هم به کار رود، نمونهای از این قبیل اقدامها می باشد. هر چند این موضوع به معنی کنار گذاشتن و یا عدم استفاده از تکنولوژی های روز دنیا ازقبیل استفاده از وسایل کاهنده مصرف آب در استفاده های خانگی و یا صنعتی و یا بخصوص شیوههای با استفاده مؤثر از آب در کشاورزی نمی باشد. نیاز داریم تا در استفاده از تکنیک ها وتکنولوژی های موجود، جهت انتخاب بهترین راه حل، انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم.
همانطور که عنوان گردید عوامل ایجاد بحران آب در کشور بسیار وسیع و متنوع میباشند و شناخت و حل آنها زمان به زمان زیادی دارد. لذا برای مدیران آب کشور که به دنبال حل هر چه سریعتر بحران کم آبی برای جلوگیری از عواقب بسیار ناخوشایند و جبران ناپذیر آن در همه زمینههای ممکن هستند، شاید انتخاب و اولویت دادن به راه کارهای زودبازده در کنار برنامهریزی و مدیریت راه کارهای طولانی مدت، راه حل منطقی و مناسبی به نظر آید. روشن است که هر چند شرایط کنونی کشور از قبیل شرایط اقتصادی و سیاسی و نیز وجود تحریم های اقتصادی، نیز در رخداد بحران کم آبی و نیز بحران های زیست محیطی بی تأثیر نبوده و نیستند (هر چند این موضوع به معنی کمرنگ کردن نقش سایر عوامل بخصوص مدیریت ناکارآمد منابع آب و محیط زیست نمی باشد)، اما حل این مسایل و مشکلات و بحران ها با تلاش و اقدامات سنجیده توأم با تعهد و دلسوزی و هدایت شده در مسیر درست منطبق با سیاستهای روشن و واقعبینانه میسر خواهد شد. امید است تا روزی بحران کم آبی و سایر بحران های زیست محیطی کنونی فقط به عنوان خاطراتی تلخ در ذهنمان باقی بمانند و نسل آینده تنها شرح آن را بشنوند و نه اینکه آن را درک و لمس نمایند. یادمان باشد که در قبال فرزندان و نسل آینده مان مسوول خواهیم بود.
علی عباسی
دهم خرداد ماه ۱۳۹۴
دلفت- هلند